اکبر رفیعی

سردار سپاه اسلام شهید اکبر رفیعی در سال 1344 در خانواده ای مذهبی و کشاورز در روستای کرکوند دیده به جهان گشود و از همان ابتدای کودکی به قرآن آشنایی پیدا کرد تا اینکه در سن 7 سالگی در مدرسه امیرکبیر شروع به تحصیل نمود و در اوقات فراغت در امر کشاورزی به کمک پدرش میشتافت و او را در این جهاد مقدس یار و یاور بود . شهیداکبر رفیعی به تحصیلات خود ادامه داد تا اینکه مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی آغاز گردید با شروع این مبارزات شهید اکبر رفیعی به ثمر رساندن انقلاب در سطح روستا حضور فعال و گسترده داشت و همراه با دیگر هم رزمانش همچون شهید حاج اسماعیل بهرامی در تظاهرات علیه نظام طاغوتی شرکت نموده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 در تشکیل بسیج مستضعفین در روستا نقش فعالی داشت . با توجه به اینکه هنوز در مبارکه پایگاه بسیج تشکیل نشده بود با همت دیگر برادران اقدام به تشکیل پایگاه مقاومت در روستا نموده و در فصل زمستان و تابستان شب و روز خود را وقف پاسداری و حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی و پاسداری از مردم روستا در مقابل هجوم ضد انقلاب نمود . بعداز اینکه مدت 3 سال از پیروزی انقلاب میگذشت با شروع جنگ تحمیلی همراه با یکی از هم رزمانش از اولین نیروهایی بودند که بطور داوطلب از این روستا پس از طی دو هفته آموزشهای چریکی به مناطق عملیاتی غرب کشور اعزام شد و 3 ماه با ضد انقلاب در محورهای عملیاتی سنندج مبارزه کردند . سردار شهید پس از بازگشت مجددا از طرف بسیج به مناطق عملیاتی جنوب اعزام شده و در عملیات فتح المبین حضور فعال داشت . در همین عملیات بود که به عنوان سر دسته گردان انتخاب شد و پس از انجام این عملیات به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبارکه در آمد و پس از بیست روز که از عضویت در سپاه او میگذشت ماموریت یافت که به مدت 6 ماه در لشگر رسته توپخانه لشگر امام حسین انجام وظیفه نماید . در همین ایام بود که عملیات پیروزمند رمضان شروع شد و شهید اکبر رفیعی نیز در عملیات مسئولیت آتشبار را به عهده گرفت و بخاطر رشادت ها و شجاعت های بی نظیری که از خود بجای گذاشته بود به عنوان معاون گروهان به مدت 4 ماه در منطقه عملیاتی پاسگاه زید خدمت میکرد و پس از آن با شروع عملیات زنجیره ای والفجر به عنوان فرمانده گروهان در تیپ مستقل قمر بنی هاشم شروع به خدمت نمود و در عملیات والفجر4  نیز از ناحیه کتف مجروح شد . پس از این ایام مدتی را نیز در تبلیغات سپاه پاسدارن مشغول خدمت به اسلام بود ولی با آغاز عملیات خیبر راهی جبهه های جنگ شده و در این عملیات با حفظ سمت قبلی شجاعانه با کفار بعثی می جنگید. تا اینکه پس از مدتی رزمندگان کفار ستیز اسلام عملیات بدر را بر علیه کفار بعثی شروع کردند که سردار شهید اسلام برادر اکبر رفیعی به عنوان معاونت گردان در لشگر امام حسین مشغول به انجام وظیفه شد و پس از اتمام این عملیات مدتی در خط پدافندی جاده خندق که تحت نظر لشگر امام حسین بود خدمت میکرد تا اینکه پس از چندی از لشگر امام حسین به لشگر نجف اشرف منتقل شد و چون منطقه عملیاتی قادر در غرب کشور برای لشگر نجف اشرف تدارک دیده شده بود برادر شهید اکبر رفیعی به عنوان فرمانه گروهان در عملیات شرکت کرد و در همین عملیات مجروح شد و پس از بازگشت مدتی در مجتمع آموزشی مشغول ادامه تحصیل شد که در این هنگام عملیات والفجر8 از سوی رزمندگان اسلام جهت آزاد سازی شهر فاو شروع شد و سردار بزرگ سپاه توحید با سمت فرمانده گروهان در این عملیات شرکت کرده و شجاعانه با نیروهای کفار جنگید و پس از مدت 9 ماه آموزش غواصی خود را آماده نمود و به عنوان فرمانده گروهان غواصان خط شکن در عملیات کربلای4 شرکت نمود و مجددا با آغاز عملیات پیروزمند کربلای5 در منطقه شلمچه به عنوان معاون گردان انبیاء در عملیات عملیات شرکت فعال داشت و در فاصله بین عملیات کربلای5 تا شروع عملیت جدید همچنان در جبهه و جنگ حضور گسترده ای داشت تا اینکه عملیات زنجیره ای در غرب کشور در منطقه سردشت به نام نصر5 شروع شد که برادر شهیدمان اکبر رفیعی به عنوان معاون گردان امام حسین در این عملیات نیز شرکت کرد و صبح پیروزی همین عملیات بود که در تاریخ 3/4/1366 در حالی که ظلمت شب میرفت که جای خود را به نورانیت روز دهد فرشته های رحمت آمده بودند تا عاشقی را به پیش معشوق ببرند و در این هنگام بود که ندایی از آسمان رسید: آری چه صورت دلپذیری داشت. این ندا : یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه . که اندرون این ندا خبر پیوستن جانبازی دیگر به ملکوت اعلی بود و در این هنگام روحی به معراج رفت که عاشق صادق بود و جانی به جانان پیوست که پاک و مخلص بود . آری این سردار رشید توحید اکبر رفیعی بود که بر بال ملائک به دیدار معشوق شتافت وردای شهادت بر قامت خود پوشید .